این بار قلب شهر سن خوزه در ایالات متحده آمریکا - همچون شهر بیلبائو اسپانیا - هدف رنگ های تند و آتشین معماران مکزیکی قرار گرفته است، بنایی که سطوح بی آلایش و معماری مردم وارش نیز نظر هر بیننده ای را به خود جلب می کند. ساختمان موزه هنرهای تکنولوژیک نمونه ای مناسب برای درک تفاوت دیدگاه ها در طراحی موزه ها می باشد. هرچند که "ریکاردو لگورتا" و "ویکتور لگورتا" همچون همیشه سعی بسیاری در جهت پیوند ساختمان موزه با زمینه و هماهنگی مقیاس و ارتفاع بنا با بافت پیرامون و سیمای شهری داشته اند، با این وجود موقعیت مناسب قرارگیری پروژه در مجاورت تقاطع، فرم گنبد عظیم آمفی تئاتر و تضاد رنگ کاشی های فیروزه ای مربع شکل گنبد با رنگ های گرم جداره ها از جمله عواملی هستند که موجب شاخص شدن این موزه گردیده اند. نکته حائز اهمیت دیگر در معماری این بنا اجتناب از هیجانات فرمال معماری موزه هاست. امری که در سالهای طراحی و ساخت این موزه(دهه 90 میلادی) بسیار مرسوم بوده و معماران بسیاری را تحت تاثیر قرار داده بود تا حدی که موجب گردید بسیاری از منتقدین فرم های غیر منتظره ای چون موزه های "فرانک گری" و "دانیل لیبسکند" را نه تنها موجب جلب بیش از حد توجه بازدیدکنندگان بدانند بلکه فرم های ناآشنا در آثار ایشان را باعث جداشدن فضاهای فرهنگی از عرصه شهرها و عموم مردم تلقی کنند، حال آنکه پیوند موزه ی تکنولوژی در شهر سن خوزه با زمینه و بافت شهری، تنها پیوند کالبدی نبوده و موجب شده است تا ساکنین شهر از آن به عنوان فضایی فرهنگی و درخدمت عموم شهروندان یاد کنند. نکته جالب توجه این است که در طراحی موزه ها و خصوصا در آثار معماران آمریکایی جنوبی چگونگی استفاده و کنترل نور از اهمیت بسیاری برخوردار است اما در این موزه نیز همچون سایر آثار لگورتا تعداد و ابعاد بازشوها بسیار کم و کوچک می باشد و پیداست که تنها در نقاط مورد نیاز و با ابعاد حساب شده ای از آنها استفاده شده است. نظیر نورگیر سقف و ردیفی از پنجره های عمودی در محل اتصال گنبد با زمین. آفی تئاتر این بنا که یکی از شاخصه های عملکردی این موزه است در طبقه اول و زیر سقف گنبدی شکل قرار گرفته و دسترسی به آن از طریق ورودی فرعی و پلکان منحنی شکل ممکن می باشد. در این موزه؛ مساله نور که لگورتا به سادگی و زیبایی به آن پاسخ داده است، جالب توجه است و دقت او در اینکه نور را در محل هایی که کاملا مورد نیاز است به کار ببرد، نه اینکه فقط برای پاسخ دادن به نمایی زیبا، به درون توجه نکند. بلکه او اول به عملکرد فضاهای داخلی و بعد به نمای بیرونی توجه کرده است.
|